پر پرواز را گشوده دلت
آسمان فرصت پریدن توست
خون تو در رگ زمان جاری ست
قلب ها زنده با تپیدن توست
آتش آورد قوم نمرودی
جان گرفتی میان نابودی
که خلیلانه بین آن بودی
چشم تاریخ گرم دیدن توست
خانه ات روی دوش، چون طوفان
مرز قلبت کشیده تا لبنان
ای طنینت بلندی جولان
گوش ها تشنه ی شنیدن توست
درس امروز، ایستادن بود
تا رسیدن، ادامه دادن بود
پیش معشوق سر نهادن بود
مشق امروز ما، کشیدن توست
باز هم خون ذخیره خواهد شد
روز شان شام تیره خواهد شد
نور خورشید چیره خواهد شد
صبح من! نوبت دمیدن توست
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- پنج شنبه
- 12
- مهر
- 1403
- ساعت
- 11:19
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن حسنی
ارسال دیدگاه