بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست
بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست
بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین که قند مکرّر لبهاست
فقط به یک نفر آنهم حسین گفتم چشم
من اختیار دلم دست سیدالشهداست
به شکر اینکه به ما اذن نوکری داده
تمام عمر اگر سجده اش کنیم سزاست
من از حسین به غیر خودش نمیخواهم
ز یار غیر خودش خواستن خطاست خطاست
به چای روضه ارباب گفته ایم شراب
و استکان حسینیه نیز ساغر ماست
آهای نوکر آقا مراقب خود باش!
که در مسیر تو صدجور بازی دنیاست
اگر حسین تو را رد کند زبانم لال
پناهگاه تو از این به بعد کیست؟! کجاست؟!
هزارسال به عرش است پرچم این شاه
هزار قرن دگر نیز پرچمش بالاست
به روز حشر که مردم فراری اند از هم
همه به دور حسینیم صحنه اش زیباست
برای کرببلا ثبت نام در روضه ست
بگو حسین قلم دست حضرت آقاست
میان آنهمه زخم و میان آنهمه خون
هنوز بر نی زیباییِ رخت پیداست..
- پنج شنبه
- 19
- مهر
- 1403
- ساعت
- 20:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه