کرامت از لطف نگات معلومه
توو حرمت چقد دلم آرومه
من همه هستیمو به تو مدیونم
سیدتی یا حضرت معصومه
دنیای، احسانی
بر کویر دلها بارانی
زهرای، ایرانی
زینب حضرت سلطانی
درسته که دلم پر از گناهه
درسته نوکر تو روو سیاهه
تا وقتی زیر سایه ی تو باشم
چادر فاطمه برام پناهه
سیدتی یا حضرت کریمه
از غم دوری رضا دلگیری
فراقه قسمتت عجب تقدیری
توو لحظه های آخرت توو بستر
خاطره هاتو توو بغل می گیری
بی تابی، بی جونی
از داغ این دوری بارونی
بی جونی، بی تابی
مثل مادر شب ها بی خوابی
میباره اشک چشمت آروم آروم
فدای غصه ی دل تو خانوم
درسته که غریبی اما مثل
فاطمه مادرت نمیشی مظلوم
سیدتی یا حضرت کریمه
توو روضه ی تو حرفی نیس از مسمار
خداروشکر نرفتی بین انظار
خداروشکر سیدا دورت بودن
خداروشکر نبردنت توو بازار
حرفی از، سیلی نیس
صورت دختری نیلی نیس
حرفی از، حرمله
حرفی از تنور خولی نیس
درسته توی بسترِ مریضی
توو شهر غربتی، ولی عزیزی
زنای اهل قم هواتو داشتن
کسی نبرده اسمی از کنیزی
سیدتی یا حضرت کریمه
- دوشنبه
- 23
- مهر
- 1403
- ساعت
- 20:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه