شد کهکشان آیینه بندان؛ آمد اربابم
ای آسمان باران بباران؛ آمد اربابم
شد سومین عشقِ خدا و حضرتِ زهرا(س)
در روزِ سوم...ماهِ شعبان؛ آمد اربابم
بال و پرِ پرواز میخواهی بیا فوراً
ای فطرس مشتاقِ درمان؛ آمد اربابم
بانیِ آمرزش به دنیا آمده امشب
ای آدم پیوسته حیران؛ آمد اربابم
از خوردنِ آن سیبِ ممنوعه اگر هستی-
عمریست بیتاب و پشیمان؛ آمد اربابم
با "بالحسین(ع)" آغاز کن العفوهایت را
بخشیده خواهی شد به قران؛ آمد اربابم
شد سیدِ آزادگان... پس توبه کن ای حر
ای صاحبِ تقصیر و عصیان؛ آمد اربابم
"إِنَّ مَعَ العُسرِ" به "يُسرا"* ختم شد آخر
ایام غم آمد به پایان؛ آمد اربابم
بیچارگانِ خسته را اول پذیرش کرد
هر جا زمین خوردم شتابان آمد اربابم
در کربلا؛ گفتم به زائرهایِ پایین-پا
اینجاست آنجایی که گریان آمد اربابم
بینِ عبا می ریخت جانش را و تا خیمه...
بعد از علی-اکبر(ع) پریشان آمد اربابم!
* "إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا"سوره مبارکه الشرح،آیه۶
(آری)مسلّماً با (هر)سختی آسانی است.
- چهارشنبه
- 9
- آبان
- 1403
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه