• سه شنبه 15 آبان 03


ولادت پدر عالم خلقت، امام المتقين حضرت_مولانا_امیرالمونین_علی_علیه_السلام -(آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد)

5

آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد
آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد

بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن
افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد

از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها
خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد

پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح  ازل
حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد

خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران
دیگران نه! شخص  حیدر آشنایِ کعبه شد

در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت
رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد

تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف
از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف

خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع)
لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع)

لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل 
در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع)

ای دلِ تاریک، ای گمراه  سرگردان بدان
نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع)

تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت:
نیست ای آیینه! شمس  منجلی إلا علی(ع)

مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر-
دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع)

من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده
لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع)

این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین
مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع)

آمد آقایِ تمام  عاشقانِ با شرف
نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف

شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا
کوریِ چشم  خلیفه هایِ پست و ناخلف

وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از-
عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف

آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر
ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف

در حرم، حور و ملَک یکریز می‌ریزند گل
ایستاده خادم از عرش  معلّی صف به صف

بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند
من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف

در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار
تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف

با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر
روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران