ألا تجلّی نامت در اوج زیبایی
به عصمت و شرف و قدر و جاه والایی
رضا چو دید به قنداقه مصحف رویت
تو را بِدید ولی با جمال زهرایی
خوش آن کسی که بگردد گدای سفره ی تو
و بهره مند شود از عطای سفره ی تو
فقط نه مردم قم ریزه خوارتان هستند
تمام خلق نشسته به پای سفره ی تو
ای گنبد تو داده به شمس و قمر ضِیا
معصومه ی کریمه،تجلّی هل اَتی
بر رشته های چادر تو می برم پناه
ای خواهر امام رئوف،إشفعی لَنا
عالم ز تو دستورالعمل بگرفته
از شهد لبت رضا عسل بگرفته
تا اینکه تو را گرفت در آغوشش
انگار که زهراست بغل بگرفته
آن روز که بر دلم نمودی تو نگاه
زائل ز وجود من شد آن لحظه گناه
زآنجا که برادرت خدای دلهاست
یا فاطمه إشفعی لَنا عند الله
- سه شنبه
- 3
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 5:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه