روزگارم هست مانندِ شبِ تار ای خدا
اشک هایم جاری از اندوهِ سرشار ای خدا
غیرِ داغ و درد و ویرانی ندارم خاطره
سرنوشتم بد رقم خورده ست انگار ای خدا
مانده ردّ زخم و خون؛ بر هر وجب از خاکِ من
شد تمام پیکرم میدانِ پیکار ای خدا
من فلسطینم! همان که خیره کرده کوه را
با شجاعت! پایِ این تقدیرِ دشوار ای خدا
ذره ای؛ داغِ عزیزان کم نکرد از صبرِ من
در وجودم این صلابت را نگهدار ای خدا
در کفن بوسیده فرزندانِ خود را بیقرار
مادران را دیده ام با آهِ بسیار ای خدا
کودکانم را کفن پیچیده ام با دست خود
هستی ام جامانده زیرِ تلّ آوار ای خدا
زیرِ این آوارها دلدارها گم کرده ام
میدهد این غم؛ مرا عمریست آزار ای خدا
هر اذان با گریه میگویم کجا رفته؟ کجا؟!
جانماز و عطرِ چادرهای گلدار ای خدا
من فلسطینم که انواعِ جنایت سالهاست
پیش چشمم میشود هر لحظه تکرار ای خدا
هست قطعی کارِ نابودیِ صهیونِ یهود
گرچه بر نابودیِ من دارد اصرار ای خدا
"الَّذينَ أُخْرِجُوا"* میخوانم و مانندِ روز-
رونمایی کن از این إعجاز و أسرار ای خدا
میشوم آزاد! ایمان دارم و این وعده را
ذره ای هرگز نخواهم کرد انکار ای خدا!
* الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند خداوند قوی و شکست ناپذیر است»
سوره مبارکهٔ حج/آیه۴۰
- چهارشنبه
- 9
- آبان
- 1403
- ساعت
- 17:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه