-لطفا حق روضه ادا شود-
غمی کشانده به جانم حرارتِ تب را
نشانده بر غزلم؛ غربتِ مرتب را
چگونه وصف کنم "ما رأیتُ إلا" را
چگونه شرح دهم روضه های زینب(س) را
دلش شکست ولی عاشقانه ترک نکرد
پس از نمازِ شبش ذکرِ نابِ "یا رب" را
نفس به بغض نشست آن زمان که جا میداد
میانِ جانِ خودش ماتمی لبالب را
به رویِ تلّ، دلش آشوب شد همینکه دید-
به زیرِ هجمهٔ نیزه؛ تنی معذّب را
سر و جبینِ حسینش به خون مزیّن شد
عطش دو چندان کرد ناتوانیِ لب را
میانِ غربتِ گودال؛ رگ به رگ بوسید
تمام حنجرهٔ خشک و نامرتب را
برای سوختنِ زخم های رویِ تنش
چه صیقلی کردند هر چه نعلِ مَرکب را
رسید کرب و بلا، زينبی(س) که بیطاقت
رساند تا به سحر با عزا چهل شب را!
- پنج شنبه
- 10
- آبان
- 1403
- ساعت
- 18:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه