غرقِ خون افتادی از پا
بین دیوار و در مادر
آتیش شعله می کِشید و
می سوخت هم چادر هم معجر
با پا شکست درو
استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ...
ریختن چهل نفر
تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو
زهرا نگاه می کرد
دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو
یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا
- شنبه
- 12
- آبان
- 1403
- ساعت
- 18:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه