• یکشنبه 27 آبان 03


متن شعر_ولادت_حضرت_زینب_س -(غرق نور است خانه‌ی مولا)

21

غرق نور است خانه‌ی مولا
بی‌قرار است همسر زهرا
شوق دیدار دختر اول
جلوه‌ی آیه های اعطینا

کیست او وصف سوره‌ی کوثر
کیست او نقش دوم از مادر
زینت زینت زمین و زمان
علت خنده‌ های پیغمبر

کیست او ماه در شب تاریک
کیست او وصف عشق از نزدیک
جبرئیل با پیام عرش آمد
یاعلی یا ابالحسن تبریک

کیست او صاحب اختیار نسیم
کیست او هم وقار را تکریم
کیست او هم عفاف را معنا
کیست او خواهر امام کریم

کیست او شادی دل حسنین
کیست او هم شرافت کونین
رحمت و حکمت و حماسه به عین
الگوی عشق عاشقان حسین

زین مولاست وصف او سخت است
'هیچ' از اوصاف اوست خوشبخت است
وصف اورا همین بیان بس که 
بهر زهرا و مرتضی دخت است

قدرت و اقتدار شیر خدا
چه شده در جوار شیر خدا
گریه های مدام دخترکی 
میرسد از کنار شیر خدا

مادر او را گرفت در آغوش 
خاطر آرام دست مام نشد
حیدر او را بغل گرفت اما
گریه‌ی دخترک تمام نشد

حضرت خاتم النبییین گفت
دخترم را به بنده بسپارید
رفت در گاهوار دست نبی
همچو ابر بهار میبارید

هم جوار کریم شد اما
مگر این گریه بند می آمد
گویی از عمق بی‌کران دلش
دخترک عشق را صدا میزد

در همین لحظه کودکی زیبا 
چهر و خورشید رو به خانه رسید
در کنار حسن به حکم رسول
خواهرش را به عمق سینه کشید

دخترک در میان چشمه‌ی اشک
چشم وا کرد و نور او را دید
به دلش نقش بست نور حسین
خانه آرام و دخترک خندید

شبنم عشق ناگهان گل کرد
در نم دیده‌ی بهاری او
هم قرار دلش حسین شد و
هم معمای بیقراری او

کاتب دهر هم قلم برداشت
تا کند وصف آن عفیفه‌ی عشق
روی جلد کتاب با خط خوش
اینچنین کرد حک: صحیفه‌ی عشق

بار عشق تمام عالم را
دخترک یک تنه به دوش کشید
سالیانی گذشت و قصه‌ی ما
از مدینه به غاضریه رسید

بعد پنجاه و چند سال تمام
حال وقت وداع آخر شد
در فراق برادرش ای وای
حال خواهر دوباره مضطر شد

زینت دوش حضرت خاتم
تاکه از مرکبش زمین افتاد
بر بلندای تل زینبیه
ناگهان زینبش زمین افتاد

وای از ساربان و انگشتر
وای از درد بوسه‌ی آخر
بین شمشیر ها اسیر حسین
بین زنجیر اسیر شد خواهر

وای از راس های بر نیزه
وای از دختران سرگردان
تا نگاهش به راس یار افتاد
دختر بوتراب ماند حیران

دیده اش را به راس خونین دوخت
عشق را با نگاه او گره زد
بر زبان یک حسین آورد و 
شعله بر تار و بود سلسله زد

در تمام مسیر کوفه و شام
این حسین از لبش نیفتاده
راس بر نیزه گرچه افتاده
عفت زینبش نیفتاده

گرچه او در غل اسارت بود
عزم بر خفت معاویه کرد
انقدر از حسین دم زد تا
شام را عاقبت حسینیه کرد

#شعر_ولادت_حضرت_زینب_س 
#محمد_سجاد_اخلاقی

  • پنج شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:0
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران