• پنج شنبه 1 آذر 03


متن شعر سردار_جبهه_مقاومت_شهید_اسماعیل_هنیه -(آتشی در دلم افتاده و غم شد آغاز)

21

آتشی در دلم افتاده و غم شد آغاز
عطرِ یک لالهٔ پرپر شده می آید باز

مردِ میدانِ شجاعت به زمین افتاده
باز از حلقهٔ عشّاق نگین افتاده

مقصدش مثل تمام شهدا شد آخر
رفت در وادیِ دلدادگی آخر با سر

هر که خواهانِ شهادت بشود مجنون است
ماندگاریِ اهالیِ جنون در خون است

نیمه شب عازم پرواز شد و جان میداد 
آسمانی شد و دل را به شهیدان میداد

عاشقِ حق طلبی بود و مسیرش معلوم
بود مانندِ #فلسطین؛...قوی اما مظلوم

رفت در نیمهٔ شب با ترورِ لامذهب
دور از خاک وطن آمده جانش بر لب

نامش آرامش #غزه، نگرانش #لبنان
هست در جبههٔ حق تا به ابد جاویدان

وای بر آن جریانی که خیانت ها کرد
بر چنین مردِ جوانمرد جسارت ها کرد

وای بر مکرِ نفوذی و به تدبیراتش
لعنت الله علیه است یقیناً ذاتَش

بینهایت دلمان سوخته! چونکه داریم-
پیش از داغِ #هنیه، غم  #سید_ابراهیم

داغ؛ تازه ست! چه آشوب شده احوالم
#قدس هم سوخته قلبش به خدا از این غم

دستِ صهیون شده لبریزِ جنایاتی سخت
پس از این میشود آغاز مجازاتی سخت

کُشت فرماندهٔ نام آورِ با تقوا را
کُشت مهمانِ مجاهد وَ عزیزِ ما را

مانْد دور از وطن و مقتل او شد تهران
کارِ خونخواهی او هست به دستِ ایران

گرچه در خونِ خودش غوطه ور و پرپر شد
شک نکن پیکرِ اسلام مقاوم تر شد

گرچه در خانهٔ ما آمد و مهمان جان داد
پس از این سخت وَ قوی تر به نبرد امکان داد

چشم داریم به آغازِ فراخوانِ #سپاه
لشکرِ فاطمیون، حیدریون، بسم الله...

میدهد خاتمه بر ظلم و ستم؛ فتحِ قدس
هست نزدیک به والله قسم فتحِ قدس!

  • پنج شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران