شکستن ز شاخه گل پرپر و
جلو چشمای من زدن مادر و
سوزوندن دلِ پر غمِ حیدر و
جلو چشمای من زدن مادر و
لگد تا به در زد، نگم چی کشید
داداشم شده پشت اون در شهید
مغیره زد و سَروِ قَدّش خمید
داداشم شده پشت اون در شهید
دلخون و دلخسته واویلا
پهلوی شکسته واویلا
دست بابا بسته واویلا؛ واویلا
فضه برا مادر کمک بود
بهونه شون باغ فدک بود
حقّ مادرم کِی کتک بود؟ واویلا
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
برا من مدینه شروع بلاس
شروع غریبیِ کرب و بلاس
مدینه قدِ مادر من خمید
به گودالِ غم شد حسینم شهید
جلو چشمِ من بی هوا میزدن
داداشم رو با نیزه ها می زدن
عزیزِ خدا رو چرا می زدن؟
با سنگ و با چوب و عصا می زدن؟
واسه دینِ خدا حسین جان
در زیر نیزه ها حسین جان
میزدی دست و پا حسین جان، حسین جان
ذکرِ هر روز و شب حسین جان
مجروحِ تشنه لب حسین جان
بی کفنِ زینب حسین جان، حسین جان
یَابنَ خَیرُالنّسا حسین جان
مَظلومِ کربلا حسین جان
خورشیدِ نیزه ها حسین جان، حسین جان
مولا مولا مولا حسین جان...
- سه شنبه
- 22
- آبان
- 1403
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه