مکتوبه ی نور جلی نهج البلاغه
ای مصحفِ عشق علی نهج البلاغه
ای ذرّه اي از علمِ عالمگیر حیدر
بودن به راهِ تو، سرافرازیِ محشر
ای خط به خطّت درس ایمان و سعادت
الگوی مؤمن، از ولادت تا شهادت
در منطق و اِدراک و بینِش بیکرانی
ای کاش الگویم شوی در زندگانی
بوی بهشت وصل جانان آید از تو
عطرِ بیانِ شاه مردان آید از تو
نهج البلاغه! در تو چه غمنامه ها هست
چه خطبه هایی در تو زان هنگامه ها هست
سوز کلام مرتضیٰ در تو عیان است
درد غریبی را چه حاجت بر بیان است
تو برگرفته از کلامِ آن امیری
که نیست در دنیا و عُقبایش نظیری
امّا امان زین درد، حقّش را چو خوردند
او را زِ خانه با دو دستِ بسته بردند
بر جایگاهِ بدعت و فتنه نشستند
از بُغضِ او پهلوی زهرا را شکستند
مولا امیرَ المؤمنین خانه نشین شد
زهرا میانِ کوچه ها نقش زمین شد
از روضه های فاطمه دل بی شکیب است
نهج البلاغه! گریه کن حیدر غریب است
- سه شنبه
- 22
- آبان
- 1403
- ساعت
- 14:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه