من که دل را به تو اصلا نسپردم چه کنم ؟
یک شب از دوری تو غصه نخوردم چه کنم ؟
جمعه ها آمد و رفت و ز غم دوری تو
دل به سر پنجه ی اشکم نفشردم چه کنم ؟
مهر تو داشتم و سر به هوا و غافل
لقمه از سفره ی بی مهر تو خوردم چه کنم ؟
لااقل کاش بیایی و بمیرم پایت
تو ز راه آمدی و باز نمردم چه کنم ؟
خانه ی آخرتم با عملم ویران...وآآآی
این همه توشه به همراه نبردم چه کنم ؟
رضا رسول زاده
- سه شنبه
- 3
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 9:55
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه