• چهارشنبه 7 آذر 03

 محمود اسدی

شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س -(شدی آشفته و من هم ز تو آشفته‌ترم)

17

شدی آشفته و من هم ز تو آشفته‌ترم
 پشت در سوختی و سوخته من هم جگرم 

زخم شد پلک تو از بس که به من پلک زدی 
با اشاره تو سلامم کنی ای محتضرم

بس که ضربه به سرت خورد سرت را بستی
 تو سرت بستی و من بر سر زانوست سرم

 پیش چشمم چه بلایی سر چشمت آمد
 با همین چشم کبودت بنگر چشم ترم

همه تقصیر مغیره است خودم می‌دانم 
قوت بازوی من بازوی تو کرده ورم 

مُردم آندم که صدای تو شنیدم زهرا 
گفتی ای فضه بیا زود،که من زیر درم

 بس که از روی در سوخته دشمن رد شد
از تو و سینه‌ی خونین شده‌ات باخبرم

می‌کشیدند مرا تا که نگاهم افتاد
دیدم از ضربه پا له شده محسن پسرم

  • یکشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران