• دوشنبه 3 دی 03

 حسین رحمانی

زبانحال مولا -(سه ماهه بین بستری اماتحمل می کنی )

109

سه ماهه بین بستری اماتحمل می کنی 
مانوس با چشم تری اما  تحمل می کنی 

نفرین نکردی جای آن عجل وفاتی خوانده ایی
تو دختر پیغمبری  اما تحمل می کنی

لب بسته ایی و زخم تو هرشب دهن وا می کند
از دردها شعله وری  اما  تحمل می کنی 

وقت قنوت دست تو عرش خدا هم گریه کرد
یک دست بالا می بری  اما تحمل می کنی 

میدانم از ساقه تو را با پا شکسته دشمنم 
پژمرده ایی و پرپری اما تحمل می کنی 

از پشت در برگشته ایی یا اینکه از جنگ آمدی 
 خوردی  کتک از لشگری  اما تحمل می کنی 

من مرد جنگم زخم ها را می شناسم فاطمه 
مجروح قوم کافری  اما  تحمل می کنی

این زخم ها ، این دردها ، دارد هوار و ناله ها 
داری عجب درد سری  اما  تحمل می کنی 

دیدم که چندین دفعه تو افتادی و هی پا شدی 
رنج فراوان می بری اما  تحمل می کنی

فهمیدم از گوشواره ات زخم دوباره خورده ایی 
زخمی شدی در معبری  اما  تحمل می کنی 

شد غنچه ی نشکفته ات پامال پای چل نفر
دیدی چه داغ نوبری اما تحمل می کنی 

بهر حسین بی کفن ، با گریه می دوزی لباس 
دق کردی  آخر مادری اما  تحمل می کنی 

حالا بگو در کربلا وقتی ببینی قتلگاه 
افتاده جسم بی سری آیا تحمل می کنی ؟!

یا که غروب روز غم غارت شود  پیراهنش ...
... از دخترانش روسری آیا تحمل می کنی 

  • یکشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران