اضطرابِ دل زارم ، نگران حرمم
غزلی بر سَرِ دارم ، نگران حرمم
خبر آشفته رسیده به غزلهای دلم
خسته از شعر و شعارم ، نگران حرمم
گرچه خشکیده به لبها رجز غیرتها
من که لبریز هوارم ، نگران حرمم
چشم ما بر لب مولای زمانه باشد
شیعه ی صبرِ نگارم ، نگران حرمم
درد مردم همه نان و پی آسایش خود ...
منکه فکر غم یارم ، نگران حرمم
ای زبانم بشود لال بقیعش کافیست
آه بر غصه دچارم ، نگران حرمم
نه مرا رخصت رفتن نه مرا طاقت غم
گره افتاده به کارم ، نگران حرمم
یادم از بیتِ حزن آمدو از ویرانی...
روضه ها را بِشُمارم ، نگران حرمم
- شنبه
- 24
- آذر
- 1403
- ساعت
- 19:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه