زد شیر به یک گله ی کفتار دوباره
آمد به غضب حیدر کرار دوباره
بی خوْد و زره رفت به سمتِ درِ خیبر
بی خوْد ... ولی فاتحِ پیکار دوباره
در جنگِ جمل تا که حسن رفت به میدان
گفتند که حیدر شده تکرار دوباره
ای کوه اُحُد! شاهد این باش که مردی
دَر می رَود از معرکه اینبار دوباره!
دَر می رَود از معرکه، غم نیست، علی هست
افتاده به دستانِ علی کار دوباره
بر مأذنه از حیدرِ کرار بگویید
تا زنده شود میثمِ تمار دوباره!
آنقدر نشسته ست عبا بر تنِ مولا
انگار شده کعبه ی سیار دوباره
در سیزده ماهِ رجب، بُرد دلم را
نوری که شد از کعبه پدیدار دوباره
- یکشنبه
- 23
- دی
- 1403
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- احسان نرگسی
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه