اَطمَعَنی *
دلمو تو هیچ موقع نمیشکنی
اَطمَعَنی
به همین گریه، همین سینه زنی
اَطمَعَنی
بدیمو میبینی دم نمیزنی
(آی خدای حسین
به خلوت نیمه شبایِ حسین
آی خدای حسین
به سجده و به گریه هایِ حسین) ۲
بگذر بگذر بگذر
من خدایی میشم آخر سر
بگذر بگذر بگذر
کربلایی میشم آخر سر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اَطمَعَنی
این شبا ازت میخوام چش روشنی
اَطمَعَنی
نداری با هیچ کسی تو دشمنی
اَطمَعَنی
سَیدی اِرحَم ضَعفَ بَدَنی
(آی خدای حسین
به کربلایِ معلایِ حسین
آی خدای حسین
به روضهی پایینِ پایِ حسین) ۲
بگذر بگذر بگذر
مهربون تر از پدر مادر
بگذر بگذر بگذر
به جوونیِ علی اکبر
* اَطمَعَنی: به طمع انداخت مرا (دعای افتتاح)
.
- جمعه
- 24
- اسفند
- 1403
- ساعت
- 19:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه