اى جنگجوى جُربزه دار بدون باخت
چون تو كسى به هيمنه كافران نتاخت
ويران كه شد به دست تو خيبر، از آن به بعد
قوم يهود قلعه مستحكمى نساخت
وقتى كه پا به معركه ها مى گذاشتى
شمشير از حرارت دست تو مى گداخت
مى شد شروع دست فشانى جبرئيل
هر وقت ذوالفقار تو در جنگ مى نواخت
جمعى اگر تو را به خدايى شناختند
حق داشتند چونكه نمى شد تو را شناخت
ياسين قاسمى
- دوشنبه
- 27
- اسفند
- 1403
- ساعت
- 13:27
- نوشته شده توسط
- ياسين قاسمى
- شاعر:
-
یاسین قاسمی
ارسال دیدگاه