ورودیه کربلا
کاش میشد که نمانیم و از اینجا برویم
تا که اینجا نشوم بی سر و سامان تر از این
.
رحم کن بر دل پر دلهره ام خیمه نزن
دل من را مکن اینجا تو پریشان تر از این
.
یک جهان غصه نشسته به دلم جان خودت
من ندیدم به همه عمر بیابان تر از این
.
دیدم این تل و بلندی و دل آشوب شدم
برویم تا نشدم دست به دامان تر از این
.
روضه میخوانی و از عصر دهم میگویی
بی تو آنروز حسین میشوم حیران تر از این!؟
.
صبر کن زینب از الان مکن اینجا گریه
میشوی خواهرم آنروز تو گریان تر از این
.
.
.
همه جا نیزه شکسته ست کجایی تو حسین
جگرم سوخته بود،گشت دوچندان تر از این
.
خنجرِ شمر گرفتم که تمنا نکنم
پاشو از سجده ببین حال پریشان تر از این
.
ناله را میشنوی ضجه ی اهل حرم است…
خیمه ها شعله گرفته ، شده سوزان تر از این
رامین برومند(زائر)
۱۴۰۴/۰۴/۰۴
- پنج شنبه
- 5
- تیر
- 1404
- ساعت
- 19:57
- نوشته شده توسط
- زائر
- شاعر:
-
رامین برومند
ارسال دیدگاه