• یکشنبه 12 مرداد 04


بیا ز نیزه کنارم بیا که تا نزنند(حضرت رقیه س)

267
2

حضرت رقیه (س)

بیا ز نیزه کنارم بیا که تا نزنند

بیا بگو که عزیزِ تو ام ، مرا نزنند

.

بیا بگو تو به زجر و بگو خودت به سنان

بگو که حدِاقل حرف ناسزا نزنند

.

شراب خورده و مست اند هرکدام اینها

زدند هم بزنند یا که خب خطا نزنند

.

خطا زدند و شکسته دوتا ز دندان هام

سه ساله را تو بگو با همه قوا نزنند

.

تمام جسم و تنم، روح من پر از درد است

یکی نبود بگوید که بی هوا نزنند

.

تو را که با خود نیزه زدند و قافله را

نشد که با تَهِ نیزه شکسته ها نزنند

.

بجای خون کسانی که کشت عمو عباس

بگو که دخترکان را به خون بها نزنند

.

یکی نبود جلودارشان شود بلکه

ادب کنند ، به اسم ،عمه را صدا نزنند

.

زدند بعد تو مارا ولی به شمر گفتم

به عمه جان حرم حرف ناروا نزنند

.

جلوی چشم خودم آن گل سرم را بر

سر کنیزک خود از سر جفا نزنند

.

فدای یک سر مویت رقیه را زده اند

به روی نیزه پدرجان سر تو را نزنند



رامین برومند(زائر)

۱۴۰۴/۰۴/۰۶

۰۴:۰۰

  • جمعه
  • 6
  • تیر
  • 1404
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • زائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران