• دوشنبه 20 مرداد 04


غزل گودال قتلگاه-(مى شد كه دوا كرد جراحات تنش را)

146
1

مى شد كه دوا كرد جراحات تنش را
سر نيزه اگر بوسه نمى زد دهنش را

مشغول دعا بود در آن لحظه ولى شمر
نگذاشت به پايان برساند سخنش را

بهتر كه در اين همهمه نيزه و شمشير
پيدا نكند زينب كبرى بدنش را

عريان شد اگر، از كرمش بود كه ميخواست
خيرات كند آخر سر پيرهنش را

گر مى شود اى خاك سه روزى كفنش باش
خورشيد نكرده است مراعات تنش را


یاسین قاسمی

  • سه شنبه
  • 10
  • تیر
  • 1404
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • ياسين قاسمى

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران