• سه شنبه 25 شهریور 04


غزل مدح امام حسین-(ما دست به دامان همانيم كه بايد)

103

ما دست به دامان همانيم كه بايد
گيرم گره از كار كسى هم نگشايد

اين اسم چه رازى ست كه از دامن آدم
هر لكه ننگ گنهى را بزدايد

چون شمع بر افروخته جان مى دهم از شوق
روزى چو به ديدارم اگر دوست بيايد

دنيا همه هستى مرا برد به غارت
اما نتواست دلم را بربايد

يك عمر دميدى به اميدى به من اما
جز آه مگر از نفس نى چه بر آيد؟

در جاده پر پيچ و خم وصل نشستم
شايد كه مرا هم ببرد قافله، شايد...


یاسین قاسمی

  • سه شنبه
  • 10
  • تیر
  • 1404
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ياسين قاسمى

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران