نفرين به روزگار كه ديگر ندارمت
دار و ندار من به خدا مى سپارمت
تسبيح دانه دانه افتاده روى خاك
مى چينمت به روى عبا مى شمارمت
باور بكن اگر قسم خواهرم نبود
ممكن نبود تا دم خيمه بيارمت
آه اى عصاى دست پدر ميخورم زمين
هر دفعه اى كه روى زمين مى گذارمت
اى يوسف فتاده به چنگال گرگ ها
با چشم تار در بغلم مى فشارمت
یاسین قاسمی
- سه شنبه
- 10
- تیر
- 1404
- ساعت
- 13:47
- نوشته شده توسط
- ياسين قاسمى
- شاعر:
-
یاسین قاسمی
ارسال دیدگاه