• سه شنبه 4 دی 03


در فراق امام زمان (عج ) ( ای کاش می شناختمت آشنای من )

1473
1

ای کاش می شناختمت آشنای من
ای بهترین مشوّق دین و دعای من
با کمترین عمل به بزرگی بخوانی ام
ای آشنا به نیت درد آشنای من
از ناسپاسی دل خود شرم می کنم
ای وای من که هست دلت مبتلای من
ای حاجت بزرگ دل پر توقعم
روزی روا شود به دعایت دعای من
وقتی که از کنار فقیران گذر کنی
با چشم خود بگو نظری بر گدای من
این گرد قافله که نشان از عبور توست
بر چهره حجتی ست از این مدّعای من
ای ساربان به قافله سالار ما بگو
جا مانده یک مسافری از کربلای من
دردی که از محرّمتان مانده بر دلم
گرید هوا و حال به حال و هوای من
باران گریه بند نمی آید ای دریغ!
تا خون رود ز چشم تو ای مقتدای من!

  • سه شنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران