سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان
یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان
ظهـور کـن ، رخ زیبـای خود نشـان بده
بگـو چگـونـه بگیـرم ز چهـره تو نشـان
هــنـــوز در پـی دیــدار تــو گـرفــتـــارم
نیـامـدی و دلـم را شکـسـتـی آقاجان
خدا کنـد که ظهـور تـو را نظـــاره کنـم
خدا کند که ببینم تورا به این چشمان
ببیـن که بر سر راهت نشستم ای آقا
منـم به عشق تو مجنونم و تویی لیلا
بـرای دلـبــری مـا تــو آفـریــده شـدی
بـرای رهـبــری خـلـق برگـزیـده شـدی
تو یوسف سربـازار هستـی و با اشک
برای اینکه عزیزم شوی خریـده شـدی
به غیر تو دل من بـود مثـل شب تاریک
که سر زدی و برای دلم سپیده شدی
تو در کنـار منی من تـو را نمـی بینـم
چه شد؟ اگر چه که بارها به چشم دیده شدی
ز روی چشم من آقـا حجـاب را بــردار
بـرای دیـدن رویـت دگـر نـمـانـده قــرار
امید قلب پـدر هستی ای گل نرگس
به شام تار،قمر هستی ای گل نرگس
پـدر نـهــاد بـه روی تـو نـام احـمــد را
تو مصطفای دگرهستی ای گل نرگس
در آسـمــان ولایـت تـو اخـتـــر دگـری
تو آخرین ،گوهر هستی ای گل نرگس
جهـان بـرای نبـودت ستـاره می ریزد
قــرار دیــده تـر هستی ای گل نرگس
تمـام هستـی محسـن تویی بیا دلبـر
بـزن تو تکیه بـه آن در بگـو علی حیـدر
شاعر:سید محسن حبیب الله پور
- شنبه
- 14
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 5:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه