• سه شنبه 15 آبان 03


شعر شهادت امام سجاد(كوچه های مدینه و بوی

1514

كوچه های مدینه و بوی
زخمهای تنی كه می آید
چشم های سپید یعقوب و
بوی پیراهنی كه می آید
مرد سجاده ای كه درك نكرد
هیچ كس آیه ی مقامش را
در هیاهوی شهر كوفه نداد
هیچ كس پاسخ سلامش را
تا عزاداریش شروع شود
دیدن شیرخواره ای كافیست
تا صدایش به گوش ما برسد
دیدن گوشواره ای كافیست
وقت افطار كردنش هر شب
تا كه چشمش به آب می افتاد
تشنگی ضریح لبهایش
یاد طفل رباب می افتاد
من نمیدانم اینكه خاكستر
چه به روز سر امام آورد
زیر زنجیر پیكر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
گیرم از دست كوفه راحت شد
سنگ طفلان شام را چه كند؟
گیرم از دست كوچه سنگ نخورد
مردم پشت بام را چه كند؟
تا كه این مرد قافله زنده ست
حرفی از طفل كاروان نزنید
پیش این مرد گریه ، جانِ حسین
حرفی از چوب خیزران نزنید
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 5:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران