اى دختر عقل و خواهر دين
وى گوهر دُرج عزّ و تمکين
عصمت شده پاى بند مويت
اى علم وعمل مقيم کويت
اى ميوه شاخسار توحيد
همشيره ماه ودخت خورشيد
وى گوهر تاج آدميت
فرخنده نگين خاتميت
شيطان به خطاب قم براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاين خانه بهشت و جاى حوّاست
ناموس خداى جايش اينجاست
اندر حرم تو عقل مات است
زين خاک که چشمه حيات است
جسمى که دراين زمين نهان است
جانى است که در تن جهان است
اين ماه منير و مهر تابان
عکسى بود از قم و خراسان
هر کس به درت به يک اميدى است
محتاج تر از همه وحيدى است
شاعر : حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
منبع:حدیث اشک
- یکشنبه
- 15
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 18:23
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
ارسال دیدگاه