• یکشنبه 4 آذر 03


شعر ولادت حضرت علی اکبر(گفتم ای دل به جان رسیدم گفت

1497

گفتم ای دل به جان رسیدم گفت
زچه گفتم از آنچه دیدم گفت
زچه خم گشته قامتت گفتم
از غم هجر او خمیدم گفت
تو کجا و غمش کجا گفتم
این بلا را به جان خریدم گفت
عجب از اشک آه تو گفتم
به خدا زین دو، روسپیدم گفت
با گناهان چه می کنی گفتم
که علی می دهد  نویدم گفت
به که دل بسته بگو  گفتم
کسته عشق آن شهیدم گفت
دیده ای کربلای او گفتم
این بود منتها امیدم گفت
در مدیحش بگو  سخن گفتم
من ز پیر خرد شنیدم گفت
که در او بین جلال سرمد را
صورت و  سیرت محمد را  
بند دوم
دل زدنیا گسسته ام امشب
خوش از این دام رسته ام امشب
تا شود خانه محبت دوست
دل زدنیا گسسته ام امشب
پی تجدید عهد با جانان
همه عهدی شکسته ام امشب
در هوای طواف کعبه عشق
با احرام بسته ام امشب
مژده آمد که میرسد از راه
آن نگار خجسته ام امشب
به امیدی که دست من گیرد
سر راهش نشسته ام امشب
تا زدیدار او صفا  یابد
این دل و جان خسته ام امشب
ارمغانم به آستانه او
بود این گل که بسته ام امشب
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
بند سوم
عقل کل را نظیر می آید
عشق را وزیر می آید
نهر دیگر جدا شد از کوثر
یا که خیر کثیر می آید
بار ش رحمت خدا امشب
بر کبیرو صغیر می آید
امشب از توده گنه کاران
ناله یا مجیر می آید
هر دم از بندگتن خاک نشین
بانگ نعم الأمیر می آید
زسرا پرده جلال حسین
طرفه ماهی منیر می آید
کز تجلای روی زیبایش
مهر گردون حقیر می آید
پسری داده بر حسین خدا
که پدر را نظیر می آید
اوست روح کرامت و کرمش
خلق را دستگیر می آید
شیری از بیشه علی برخاست
که چو او شیر گیر می آید
خون، خون خداست در بدنش
که چنین دلپذیر می آید
او علی اکبر است و در مدحش
نغمه از عقل و پیر می آید
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
بند چهارم
جرخ دین جلوه ای دگر دارد
ماهی ازمهر خوبتر دارد
آسمان را بگو برون آرد
ماه از این خوبتر اگر دارد
پسری در کمال زیبایی
جای در دامن پدر دارد
شد زلطف خدا حسین پدر
پسرت یاعلی پسر دارد
جای زهرا در این میان خالی است
کز رخ طفل بوسه بر دارد
نیست زهرا ولی بود زینب
که چو جان طفل را ببر دارد
دید حق بر حسین و داغ دلش
کز غم سید البشر دارد
خواست کز خاطر خطیر حسین
این غم جانگداز بر دارد
داد او را یگانه فرزندی
که نشان از پیامبر دارد
می کند یاد جد اطهرا خویش
تا به رخسار او نظر دارد
او علی اکبر است و در وصفش
این سخن را ملک زبر دارد
که در او بین جلال سرمد را
صورت و سیرت محمد را
شاعر:موئید

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران