• دوشنبه 3 دی 03


شعر رحلت حضرت محمد(بروی داغ بدی بر جگرم می ماند)

1918
-1

بروی داغ بدی بر جگرم می ماند
اشک در حلقه چشمان ترم می ماند
من گل یاس بهشتم بروی می سوزم
تو بمانی به برم برگ و برم می ماند
بودن محسن من در گرو بودن توست
پدرم تو که بمانی پسرم می ماند
خنده ام خنده وصل است ولی ای بابا
بعد من ناله ی در پشت درم می ماند
چادرم می ماند پیرهنم می ماند
بین کوچه اثر بال و پرم می ماند
سرخی بوسه میخ در و سیلی روی
گرمی بوسه تو ای پدرم می ماند
غصه از بابت حیدر نخوری بعد از من
زینبم پشت سر همسفرم می ماند
زینبم هست که در کرب و بلا بعد حسین
سر پناه همه اطفال حرم می ماند
شاعر:محمد علی بیابانی

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران