ای که جسمم را به بر با چشم تر داری عمو
با یتیمان التفاتی بیشتر داری عمو
بوسه ای بر من بده با طعم احلی من عسل
ای که حتی تشنه لب شهد شکر داری عمو
من که هستم نیمی از سهم حسن در کربلا
سفره داری مرا مد نظر داری عمو
قد کشیدم تا که همقد علی اکبر شوم
م مخور بعد از علی اکبر پسر داری عمو
با تماشای تن صد پاره ام در پیش رو
صحنه ی طشت پر از پاره جگر داری عمو
دشت را بوی کریمی حسن پر کرده است
زیر سم اسب ها از من اثر داری عمو
گو به نجمه مادرم از کربلا تا شهر شام
در کنار محملت قرص قمر داری عمو
شاعر:جواد حیدری
- چهارشنبه
- 18
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 7:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه