اسیر كوچه شدن ارزش تو را دارد
سرت كه هست اسیریِ این چنینی هست
من از كنار بزرگان نمی روم هرگز
تو هر كجا بروی باز همنشینی هست
اگر چه سنگ مزاحم شده ست اما جا
برای آن كه به دامانِ من نشینی هست
بیا نشان مده خود را كه سنگ این مردم
درست می خورد آن جا كه مه جبینی هست
دوباره دور و بر محملم شلوغ شده
از این قبیل مكافات تا ببینی هست
اگر حریم تو بی معجرند اما شُكر
در این شلوغی بازار آستینی هست
یكی مقابل نجمه یكی مقابل من
كنار هر سری این جا دلِ غمینی هست
چه دیده است مگر مادرم كه از امشب
مدام پشت سرت ناله ی حزینی هست
تو و تنور، تنور و صدای یك مادر
میان مادر و فرزند بوسه چینی هست
ز راه مانده چهل منزل خراب شده
خدا به خیر نماید چه اربعینی هست
شاعر:علی اکبر لطیفیان
- پنج شنبه
- 19
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 7:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه