حال خود را خوب می دانم بلی
مستحق دوزخ و نرم ولی
روز محشر پای میزان عمل
اکفیانی یا محمد یا علی
یک عمر در این سرا علی می گویم
هنگام خوش دعا علی می گویم
یک عمر مرا به قدر یک پلک زدن
امداد رسیده تا علی می گویم
آن شب که نبی به قاب او ادنی بود
گویند که در محضر حق تنها بود
برخاست صدای آشنایی از غیب
گویند که از علی نبود اما بود
زمانی که وجود ما سرشتند
به روی سینه های ما نوشتند
بدانید ای بنی آدم سرانجام
محبان علی اهل بهشتند
در زندگیم اگر کمیتم لنگ است
یکسر به لبم علی مدد آهنگ است
از غیر علی مدد نگیرم هرگز
زیرا که مدد ز غیر مولا ننگ است
مادرم ذکر علی را به لبم دوخت
پدرم مهر علی را به من آموخت
شیر مادر به لبم ریخت شدم مست
اشک بابا به تنم ریخت دلم سوخت
هر کس که به قدرت علی آگاه است
او را مدد از غیر علی اکراه است
مدح علی و من گنه کار کجا
وقتی که ثنا خوان علی، الله است
هر دل که بدون مهر حیدر باشد
دل نیست سرای کینه و شر باشد
اسلام به دین مرتضی کامل شد
هر کس که نگشت شیعه کافر باشد
هر کس که و را حب علی در دل نیست
معلوم نباشد که و را نطفه ز کیست؟
او را به بهشت خلد جایی نبُود
زیرا که بهشت مال یاران علی است
شاعر:حمیدضیا یزدی
- پنج شنبه
- 19
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 13:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه