آن مادری که درد دو عالم دوا کند
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند»
آیا شود به نیت پاداش نوکری
امضا برات کرببلای مرا کند
ما دَم زِ دل خسته و دلگیر زدیم
ناله ز غم بغض گلوگیر زدیم
مادر کَرَمت لیاقتی داد که باز
در فاطمیه سینه و زنجیر زدیم
مرا کُشته هوای فاطمیه
شود جانم فدای فاطمیه
شده ذکر دلم در هر شب و روز
خداحافظ عزای فاطمیه
نَفَسم با دم یا فاطمه سازش دارد
زندگی با حُبّ زهراست که ارزش دارد
پای این نوکری ام دیده ام امضایت را
من بمیرم چقدر دست تو لرزش دارد
شاعر : اسماعیل فرهنگ
- جمعه
- 20
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 14:43
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه