علی ز ماه جمالت چو پرده بردارد
خدا به دیده ی او جلوه ی دگر دارد
به جلوه ای چو ربایی دل از رسول خدا
ز چهره ات نتواند نگاه بر دارد
میان خلق شود چون محبتت تقسیم
پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد
علی، ندیده عبادت نمیکند حق را
خدای را به جمال تو در نظر دارد
سزد که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که از جلال تو، تنها خدا خبر دارد
نبی، نبوت خود از تو یافت مستحکم
علی، ولایت خود از تو مستقر دارد
ز برج عصمت تو، یازده ستاره دمید
که هر ستاره، هزار آسمان قمر دارد
به مهر و مه ندهم ذرهیی ز مهر تو را
که این معامله یک آسمان ضرر دارد
نسیم شهر مدینه به خلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیت گذر دارد
جحیم، غارت دل میکند ز اهل بهشت
گر از مزار تو یک قبضه خاک بر دارد
غمت شکست علی را، چنان که در دل شب
پی جنازه ی تو، دست بر کمر دارد
پس از تو، حال علی هست مثل حال کسی
که استخوان به گلو، خار در بصر دارد
میان مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود
کشیده دست ز جان، حال محتضر دارد
هزار بار اگر (میثمت) رود سر دار
نه دل ز مهر و نه دست از ولات، بردارد
خدا به دیده ی او جلوه ی دگر دارد
به جلوه ای چو ربایی دل از رسول خدا
ز چهره ات نتواند نگاه بر دارد
میان خلق شود چون محبتت تقسیم
پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد
علی، ندیده عبادت نمیکند حق را
خدای را به جمال تو در نظر دارد
سزد که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که از جلال تو، تنها خدا خبر دارد
نبی، نبوت خود از تو یافت مستحکم
علی، ولایت خود از تو مستقر دارد
ز برج عصمت تو، یازده ستاره دمید
که هر ستاره، هزار آسمان قمر دارد
به مهر و مه ندهم ذرهیی ز مهر تو را
که این معامله یک آسمان ضرر دارد
نسیم شهر مدینه به خلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیت گذر دارد
جحیم، غارت دل میکند ز اهل بهشت
گر از مزار تو یک قبضه خاک بر دارد
غمت شکست علی را، چنان که در دل شب
پی جنازه ی تو، دست بر کمر دارد
پس از تو، حال علی هست مثل حال کسی
که استخوان به گلو، خار در بصر دارد
میان مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود
کشیده دست ز جان، حال محتضر دارد
هزار بار اگر (میثمت) رود سر دار
نه دل ز مهر و نه دست از ولات، بردارد
- جمعه
- 20
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 20:57
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه