• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرن زهرا (س) ( جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را)

6122
5

جوانی! گر چه بهاری، زندگانی را
 ولی از بس ستم دیده، نمی‏خواهم جوانی را!
الا ای خاتم پیغمبران! برخیز و بین حالم
 فلک با رفتنت بگرفت از من، شادمانی را
اگر خواهی بدانی خصم با زهرا چه ها کرده؟!
 مپرس این ماجرا از من، ببین قدّ کمانی را!
حمایت از امام خویش کردم آن چنان بابا!
 که بر من داد دشمن هم نشان قهرمانی را!
پدر! این روزها بنشسته می‏خوانم نمازم را
 مفصّل خوان ازین مجمل، حدیث ناتوانی را
چه باک ار غصب شد حقّ من و حیدر؟ که در محشر
 کند بر پا خدایم دادگاه حق ستانی را
ز چشم کودکان خود، رخم را می‏کنم پنهان
 که تا نیلی نبینند این عذار ارغوانی را
سخن کوتاه (انسانی)! بگو بر آن گلی نالم
 که دیده در بهار خویشتن رنگ خزانی را!
شاعر : علی انسانی

  • شنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 7:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



سیدمحمدرحیم

این شعر بیت اولش اینه

جواني گر چه مي باشد بهار زندگاني را
ولي از بس ستم ديدم نمي خواهم جواني را

سه شنبه 4 آذر 1399ساعت : 22:08

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران