سینه ای که مخزن الاسرار بود
کی سزاوار در و دیوار بود
مانده است این داغ بر دل های ما
کاش آن در خالی از مسمار بود
درد پهلو، درد بازو، درد یار
دردهای فاطمه بسیار بود
گرد و خاک چادر او حاکی از
ماجرای کوچه ای غم بار بود
با وجود آن همه غم، قاتلش
غصه های حیدر کرار بود
آه در آن شهر نیرنگ و فریب
قحطی دین قحطی عمار بود
شاعر : حسین علاءالدین
- دوشنبه
- 23
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 19:15
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه