سر می زنم از مستی
بر حلقه ی میخانه
دیوانه ام ای ساقی
دیوانه ی دیوانه
علی
مجنون شده ام دیگر
زین باده ی مستانه
سر می کشم از دستت
پیمانه به پیمانه
سر می زنم از مستی
بر حلقه ی میخانه
دیوانه ام ای ساقی
دیوانه ی دیوانه
دریا به سبو دارم
خم می شکنم ساقی
از بس که زدم ساقر
می شد کفنم ساقی
سر می زنم از مستی
بر حلقه ی میخانه
دیوانه ام ای ساقی
یوانه ی دیوانه
تا می به سرم افکن
از خاک کف پایت
مجنون تر از اینم کن
ا دیده ی لیلایت
گر پرده بر اندازی
پاره دل ما سازی
از بوی شراب می
آتش به دل اندازی
سر می زنم از مستی
بر حلقه ی میخانه
دیوانه ام ای ساقی
دیوانه ی دیوانه
- شنبه
- 28
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 5:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه