• سه شنبه 15 آبان 03


دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است -(شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است)

7088
13

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزيده در همه جا عطر سيب حضرت عشق
قسم به ساحت گريه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسيده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سيدالشهدا
صدا صداي قديمي طبل و زنجير است
فضا فضاي صميمي ولي چه دلگير است
خروش ناله‌ي حيّ علي العزا در راه
دوباره قافله‌ي روضه هاي ثارالله
برات گريه دوباره به چشممان دادند
 به ما حسينيه‌ي‌ گريه را نشان دادند
حسينيه است؟ نه، خيمه؟ نه، کربلا اينجاست
مزار خون خدا في قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدايمان کردي
براي عرض ارادت، جدايمان کردي
لياقتي بده تا روضه خوان تو باشم
عنايتي که فقط در امان تو باشم
بگير دست مرا وقت خسته حالي ها
پري بده به دلم در شکسته بالي ها
مرا به غربت بي انتهاي خود بردي
شبي که گوشه‌ي‌ صحن و سراي خود بردي
هنوز ندبه‌ي غم در رواق تو جاري است
هنوز داغ عطش بين باغ تو جاري است
صداي مرثيه‌ي آب آب مي آيد
صداي گريه‌ي‌ طفل رباب مي آيد
هنوز علقمه لب تشنه‌ي لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصيبتش درياست
اميد اهل حرم مي رود به قربانگاه
و يا به سوي منا مي رود ذبيح الله
شکسته قلب حرم، يا مجيب مي گويد
نگاه خسته اي أين الحبيب مي گويد
از آسمان و زمين تير و دشنه مي بارد
ز هر کرانه فقط تيغ تشنه مي بارد
صداي ناله‌ي أمن يجيب مي آيد
صداي روضه‌ي‌ شيب الخضيب مي آيد
خميده خواهري انگار مي رود از حال
گمان کنم که رسيده حوالي گودال
ميان هلهله‌ي بي امان چه مي بيند؟
ميان نيزه و تير و سنان چه مي بيند؟
نه سيدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قيرگون گرديد
عزيز فاطمه از اسب سرنگون گرديد
بلند مرتبه شاهي ز صدر زين افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمين افتاد
شاعر: یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 3:45
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران