عرش و لوح و قلم از غم شده گریان امشب
که علی را برسد عمر به پایان امشب
زینب زار چو این یک شبه مهمان دار است
هست مشغول پذیرایی مهمان امشب
کف افسوس بهم بر زده نعمان طبیب
که گذشت از کف من چاره ی درمان امشب
کاسه ی شیر به قاتل دهد این است ادب
که به دشمن بکند اینهمه احسان امشب
- یکشنبه
- 6
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 8:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه