• یکشنبه 16 اردیبهشت 03

 مجتبی صمدی شهاب

شعر شهادت حضرت زهرا(خدا ای خدا، لحظه های آخرمه)

3008

خدا ای خدا این روزهای آخرمه

سایه اجل دیگه بالای سرمه

دارم میمیرم زخمی تو بستر افتادم

ولی قاتلم غریبی همسرمه


راهی نمونده پیش پام میخوام دیگه برام سفر

چیزی نداشت دنیا برام جز ماتم و خون جگر

میخوام بزن پیش بابام شکایت از دنیا کنم

میخوام بگم چی کشیدم تا عقده از دل واکنم


آه من جوان بودم مهربان بودم 

با تموم این مردم مدینه

آه سهم من غم شد قامتم خم شد

آه تنهایی میکشم زسینه

.............

@eyvoontala

خدا ای خدا مرگمو زودتر برسون

میخوام بپّرم دیگه من از این آشیون

کبوترم و شکسته بال و پر من

تو یه کاری کن برم بسوی آسمون


خدا خودش تو آسمون از غم من خبر داره

همه میدونم که آتیش برای گل ضرر داره

یه دفعه بوی دود گرفت گلبرگای سفید من

کی میدونه که میخ چه کرد با محسن شهید من

آه از شتاب در شد گلم پرپر 

من گیر افتادم بین در و دیوار

آه بین اون فریاد در رو من افتاد

شد همه عالم روی سرم آوار

@eyvoontala

.......

سوسو میزنم شمع میون بسترم

گریه میکنم به حال و روز همسرم

اگه بمونم دست و پا گیر علی ام

خودم میدونم پس بهتره که زود برم


پهلو به پهلو میکنم وقتی میون بسترم

یه گوشه ای کز میکنه با چشم گریون دخترم

نمیتونم شونه کنم موی سرش رو بخدا

روزی هزار بار جون میدم پیش چشمای بچه ها


آه جان بلب دارم خسته بیمارم

بسکه افسردم از زندگی سیرم

آه من پریشانم ندبه میخوانم

روز و شب از دل الهی بمیرم

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 8:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 920.54 KB
تعداد بازپخش 62
تاریخ بارگذاری دوشنبه 14 بهمن 1398 11:39

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران