• سه شنبه 15 آبان 03


شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( این را به هوای كربلا پُست كنم)

2851
5

 این را به هوای كربلا پُست كنم
یا این كه به مشهدالرّضا پُست كنم؟
یک نامه نوشته ام برایت بی بی!
این را به نشانی كجا پست كنم؟
بی بی! سلام، شب شده و كرده ام هوات
گفتم یكی دو خط بنویسم كه از صفات

 

كم كم زلال تر شوم و مثل آینه
روحم جلا بگیرد و از بركت دعات
مثل پرنده ها بپرم سمت آسمان
مثل فرشته ها بزنم بال در هوات...
بانوی خوب من! چه خبر؟ از خودت بگو
از زخم های كهنه تر از چادر سیات
كه خاكی است و بوسۀ شلاق می خورد
از آتشی كه شعله زد از گوشۀ ردات...
مولا كجاست؟ زخم دلش را چه می كند
آن شیر زخم خوردۀ صحرای عادیات؟
از من سلام و عرض ارادات و بندگی
حتما ببر به خدمت چشمان مرتضات...
ما را ملال نیست به جز دوری شما
خوبند بچه هام ... به قربان بچه هات...
جانم فدای زخم تو ای كاش پشت در
زیر فشار خرد كننده، خودم به جات-
بودم كه تازیانه و سیلی به من خورد
تا از كبود فاجعه می دادمت نجات
یا اینكه زهر شعلۀ آتش به من رسد
خاكسترم بسازد و ریزد به خاك پات...
اما چه حیف، روی تو نیلی شد و من آه...
ماندم به حسرتی كه دهم جان و دل برات...
من نذر كرده ام كه شود پهلوی تو خوب
من نذر كرده ام كه خدایم دهد شفات
این نامه محتوی كمی خاكی تربت است
مال زمین زخمی غم، مال كربلات
گفتم برایتان بفرستم كه تا مگر
 مرهم شود برای همان زخم شانه هات ...
قربان این غمت كه گره خورده بر دلم
قربان این جنون كه مرا می دهد حیات
یك لحظه صبر كن و ... ببین راستی... عزیز
بین من و شما نكند خط ارتباط
 یك لحظه قطع گردد و سرگشته تر شوم
 لطفا بگیر دست مرا، اِهدِنَا الصِرّاط...
می ترسم اینكه گم بكنم شهر ندبه را
می ترسم اینكه گم بكنم كوچۀ سَمات
می ترسم اینكه باز در انجام واجبات
یا اینكه در تداوم ترك محرّمات
از من قصور سر زند وای وای وای
شرمندۀ تو گردم و آن چشم پر حیات...
بی بی! مباد آن كه فراموشتان شود
 جان حسین، جان حسن، حاجت گدات...
خیلی ببخش طول كشید و اذان صبح-
 آمد و این موذن و حیِّ عَلَی الصّلات ...
 من هم كه با این همه واگویه خوانی ام
 خیلی شدم مزاحم ساعات اِلتجات
 پس بیشتر عزیز! مزاحم نمی شوم
 قربان چشم های همیشه خدا نمات ...
 بلوار نخل، كوچۀ هفتم، پلاك شعر
باشد نشان خانۀ من توی كائنات
چشم انتظارمت كه جوابی به من دهی
با دست خط سبز، كه جان را كنم فدات
دارد تمام می شود این نامه ... والسلام
امضاء ... خط فاصله ...ایوب...خاك پات...
شاعر : ایوب پروند آور
 

 

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران