مسلمانان حــــــــسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
ز جــــــــــور ساربان بی مروت
دگـــــــر انگشت و انگشتر ندارد
چـــــرا رگهای او بر خاک گشته
مـــــــگر در کربلا خواهر ندارد
چــــرا بر سینه اش دشمن نشسته
مــــــــــــگر تنها شده یاور ندارد
چرا خشکیده عطشان گشته قربان
مگـــــــــــر عباس آب آور ندارد
اگـــــر خیزد ز جا پرسد ز زینب
چــــــرا دُرّ دانه ام معجر ندارد؟
- دوشنبه
- 7
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 5:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه