بنشینم و از سوز جگر ناله برآرم
بر صورت خونین تو صورت بگذارم
بردار خدا را سر از خاک و دعا کن
تا من به سر کشته تو جان بسپارم
رسم است که بر نعش جوان لاله گذارند
من لاله به غیر از شرر ناله ندارم
از بس به تنت زخم روی زخم رسیده
ممکن نبود زخم تنت را بشمارم
با یاد لب خشک تو ای نور دو دیده
جا دارد اگر بر سر نی اشک ببارم
در خیمه زبان تو مکیدم جگرم سوخت
بگذار ز لب های تو یکی بوسه بر آرم
فریاد دلم سر زند از سینه (میثم)
گیرم که ببندم لب و فریاد نیارم
- یکشنبه
- 21
- آذر
- 1389
- ساعت
- 20:12
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
تفرشي