در اولین اقدام ِ خود "در" را عوض کرد
	خاکستر ِ "در" حالِ حیدر را عوض کرد
	تا کودکان پرهایِ خونین را نبینند
	او صحنه يِ قتل ِ کبوتر را عوض کرد
	دستِ به خون آلوده ای بر سطح دریا
	سائید و رنگِ حوض کوثر را عوض کرد
	تا که نباشد در مسیر دید، حیدر
	با بغض رفت و جای بستر را عوض کرد
	آنشب چگونه صبح شد؟ ...آن شب که زینب
	پبراهن خونین مادر را عوض کرد
	رازی حسن در گوش زینب گفت و کم کم
	این راز ، رنگِ موی دختر را عوض کرد
	آنشب بوقت غسل ...، خیلی اتفاقات
	معنای قدر و وحی و محشر را عوض کرد
	شاعر : مهدي نور قرباني
	 
- چهارشنبه
- 9
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 14:37
- نوشته شده توسط
- سیده زینب فیض
- شاعر:
- 
                            مهدی نور قربانی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه