میون همه دلها امون از دل زینب
گلم را گل که صحرا پیروهن بود
غبار و خاک و خون او را کفن بود
سرش بر نی به لب ذکر خدا داشت
گلوی پاره با من همسخن بود
خودم دیدم که جسم باغبانم
سراپا باغ گل از زخم تر بود
میون همه دلها امون از دل زینب
خودم دیدم به گلزار شهادت
که بلبل نوحه خوان بر یاس من بود
خودم دیدم به صحرا یوسفم را
که جسمش پاره تر از پیروهن بود
خودم دیدم عزادار حسینم
محمد فاطمه زهرا حسن بود
دریغا ای دریغا ای دریغا
سلیمان رفت و یارم اهرومن بود
میون همه دلها امون از دل زینب
- پنج شنبه
- 10
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:36
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه