پس از تو هیچ می دانی چه آمد بر سر زینب
که باقی ماند ای جانا، فقط خاکستر زینب
پس از تو چشم بی خوابم بگریه خوب عادت کرد
نیامد لحظه ای بر هم، دو چشمان تر زینب
به خود هر روز می گفتم چه می شد ای امید دل
به روی نیزها می رفت به جای تو سر زینب
- پنج شنبه
- 10
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه