زخم روی زخم
ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی
تسبیح دانهدانۀ نقش زمین علی
زخم سنان و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ
بر جسمت آمده ز یسار و یمین علی
چشمان خونگرفتۀ خود باز کن ز هم
لبخند خصم و اشک پدر را، ببین علی
تا واکنی لبی به سخن، پاک میکنم
خونابه از دهان تو، با آستین علی
از بس نشسته بر بدنت، زخم روی زخم
چیزی نمانده، زین بدن نازنین علی
فرقت جدا شد از هم و دیدم به چشم خویش
تکرار شد، شهادت حبلالمتین علی
تن: پارهپاره، فرق: دو تا کام: پر ز خون
هرگز ندیده، کشته، کسی اینچنین علی
قلبم ز سینه کنده شد و خورد بر زمین
وقتی فتاد قامتت از صدر زین علی
میثم که نظم او زده آتش به هر دلی
از سوز ما بوَد نفسش آتشین علی
غلامرضا سازگار
- دوشنبه
- 22
- آذر
- 1389
- ساعت
- 15:5
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه