غم مخور ای منتظر فارغ شوی از انتظار
منتظر آید مباش اینسان تو بی صبر و قرار
از فراقش روز و شب نالان و مجنون وار باش
هجرتش آید بسر آن یوسف نسرین عذار
گو به اغیار و رقیبان سرزنش را کم کنید
خواهد آمد مصلح دنیا شه ذوالأختیار
می نماید ملحدین را سر به سر بی دست و سر
عاقبت می آید آن قسمت نمای خلد و نار
ناصرا جاوید نبود این سرای حیله گر
لیک این چند بیت اشعار از تو ماند یادگار
- شنبه
- 12
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه